Saturday, September 22, 2012

وضعیت شایگان اسفندیاری نویسنده وبلاگ گامرون در ابهام



کانون وبلاگ نویسان ایران،نویسنده وبلاگ گامرون (شایگان اسفندیاری) را زندانی سیاسی می داند و خواستار برگزاری دادگاه علنی است.

بیش از یک سال از آخرین نوشته شایگان اسفندیاری می گذرد. یکسال پیش منابع خبری داخل کشور گزارش دادند که «شایگان اسفندیاری» نویسنده وبلاگ گامرون دستگیر شده است +و+. در روز پنج شنه سی ام شهریور نیز، اکانت فیسبوک شایگان اسفندیاری، کامنتی را گذاشت که به صورت مشخص، با تفکر همیشگی او متفاوت است
با توجه به شواهد و قرائن، نویسنده وبلاگ گامرون دستگیر شده است و کانون وبلاگ نویسان ایران، به مسئولین جمهوری اسلامی یادآور می شود که بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نویسنده فوق، یک زندانی سیاسی است
اصل ۱۶۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت اشعار می دارد که
«رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیات منصفه در محاکم دادگستری صورت می گیرد
دستگیری محرمانه، محاکمه غیر علنی و جلوگیری از اطلاع رسانی درباره نویسنده فوق، نقض آشکار ساده ترین مرام های های اخلاقی، نقض آشکار اعلامیه جهانی حقوق بشر و همینطور قانون اساسی جمهوری اسلامی است
به نمایندگی از تمامی وبلاگ نویسان آزاده ایرانی، کانون وبلاگ نویسان ایران، ضمن یادآوری اصل ۱۶۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خواستار آزادی فوری او به قید وثیقه و محاکمه او در دادگاه مستقل و علنی و با حضور هییت منصفه است

Wednesday, May 30, 2012

Tuesday, March 6, 2012

قصیده در ستایش بهرام جان مشیری ...تو بمان سرسبز صد سالِ دگر، بهرام جان!... اسماعیل خوئی

http://www.4shared.com/mp3/9jj_lK9W/Moshiri_Khoei.html?refurl=d1url

قصیده در ستایش بهرام جان مشیری


اسماعیل خوئی


• دوستی را راستی شرط است اگر، بهرام جان!
نیست مردم را کس از تو دوست تر ، بهرام جان!

راست و بی پرده می گویی سخن، بی بیم از آن
که برنجند از تو مردم سر به سر، بهرام جان! ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
آدينه ۲٨ بهمن ۱٣۹۰ - ۱۷ فوريه ۲۰۱۲


"خرد چشمِ جان است، چون بنگری:
تو بی چشم شادان جهان نسپری."
فردوسی


دوستی را راستی شرط است اگر، بهرام جان!
نیست مردم را کس از تو دوست تر ، بهرام جان!
راست وبی پرده می گویی سخن، بی بیم از آن
که برنجند ازتو مردم سر به سر ، بهرام جان!
نیک وبدشان می شناسی ، یعنی- ای بینا!- تویی
"چشمِ جان" یعنی "خرد" شان را بصر، بهرام جان؟!
رشته ها از دانش اندوزی چنان که گوییا
گشته دانشگاه در تو مختصر، بهرام جان!
نه همان تاریخ یا گیتی شناسی، کز تو شد
شعر وموسیقی ی ما هم بهره بر، بهرام جان!
طرفه دانشنامه ای باشی سخنگو، وآگه از
هر چه هر جا در جهان ، از بحر وبر، بهرام جان!
می توانم دیدن ات حزبی، به هم آمیخته
رهروان و رهبرش دریک نفر، بهرام جان!
زان که، در این حزب ِ والا ،عضوتانَد شد کسی
که علومِ عصر را دارد ز بر، بهرام جان!
از غلو باید بپالایم سخن، زیرا علوم
می روند از خود دمادم پیشتر، بهرام جان!
علم،زیرا،جاودان طرحی ست در خود نا تمام،
که کند هردم به شک در خود نظر،بهرام جان!
این حقیقت، لیک ، می ماند که از برخی علوم
دانشی داری چو دریا پهنه ور، بهرام جان!
کاش استادی به دانشگاه بودی در وطن:
تا نمی شد عمرِ دانشجو هدر، بهرام جان!
کرده است الگویی از"فیضیه" دانشگاه را
"شیخ ، این سر دشمنِ علم وهنر ، بهرام جان!
زین تباهی، لیک، دانشگاه را دارند دور
نخبگانی چون تو دانشگاه اثر، بهرام جان!
چیست " ایمان" جز که، در پیوند با یک دینِ خاص،
باورِ پُر شور و بی اما وگر، بهرام جان؟!
می گزیند بر "تخصص" شیخ " ایمان " را، از آنک
دارد" ایمان "مردمان را کور وکر ، بهرام جان!
زآن که " ایمان " بر نتابد شک وپرسش را، کز آن
می شود اندیشه ی ما بارور، بهرام جان!
یعنی" ایمان" را نباشد سازشی با علم وفن:
که " تخصص " شاخه هاشان راست بر، بهرام جان!
در خورندِ فهمِ شیخ، اینک نمونه ی ساده ای ،
از"یک ویک می شود دو"ساده تر، بهرام جان!
گوید" ایمان " آدمی از جنسِ حیوان برتر است؛
علم بازش آورد تا جانور ، بهرام جان!
گوید آن از آدم و حوا سخن، حال آن که این
گوید از میمون بشر برکرد سر، بهرام جان!
آن پذیرد هر شگفت افسانه را بی گفت وگو:
همچو طفلی گفتِ مادر یا پدر، بهرام جان!
وین، به چالشگاهی از سنجش پذیری، می کند
آزمون را مبتدای هر خبر ، بهرام جان!
آن پیمبر را گزیند بر خرد؛ وین یافته ست
خود خرد را برترین پیغامبر ، بهرام جان!
باستم ها که روا فرموده باشد بر زنان
بی گمان ام که بُوَد الله نر ، بهرام جان!
و، چو خواهم در تصور آورم اورا، مرا
شکل می گیرد خمینی در نظر ، بهرام جان!
یادم آمدقصه ای از مولوی ، کآمیخته ست
در کلامِ خویش حنظل باشکر، بهرام جان!
قصه ی آن روستایی که در اصطبل اش دو دام
بود و تایی زآن دو مایه ی دردِسر،بهرام جان!
یاد داری ، بی گمان، گفتارِ مردک را،چودید
که دعایش گشته وارون کارگر، بهرام جان!
-" تو چه سان دانا خدایی؟!" گاو مُرده مرد گفت:
"که ندانی گاو بازاز کره خر؟! "بهرام جان!
آن خدا که کوه ها را میخ یابد بر زمین
-گر چه گوید آگه است از خشک وتر، بهرام جان!-
شاعر است، اما نه آن هم شاعری که ش بشمری،
درتخیل ، خود زمن هم زبده تر، بهرام جان!
نیست فاصل، حالیا، جز درّه ی تاریکِ جهل
از حقوقِ شهروندی تا بشر، بهرام جان!
و، به نامِ "شرع" ، شیخانشیخ کوشد جهل را
با نظامِ خویش دارد مستمر، بهرام جان!
جهل فقر آرد ، که"فخرِ" اوست ، اما درشعار:
مرده ریگ اش مانده از پیغامبر ، بهرام جان!
جهل وفقر ، این مایه های شومِ گوناگون فساد،
-بل که دوسر چشمه ی هرگونه شر، بهرام جان!-
حالیا، دوپایه اند از ساختارِ این نظام:
پایه های دیگرِ آن زور وزر ، بهرام جان!
بامی از تزویر بر این چار پایه ی دوزخی ست:
اینت تصویرِ نظامِ مستقر، بهرام جان!
کاخی از بنیاد کج، وآن بر مسیلی کز نخست
سیل وتوفان را بُوَد راهِ گذر ، بهرام جان!
کرد بنیادش خمینی، تا که برخوردارمان
دارد از "عدلِ علی" بارِدگر، بهرام جان!
ساخت کاخِ دادِ نوشروان ، ولی ،گویی، که کس
زآن نگردد دادجو گر نیست خر، بهرام جان!
باش تا بینی که چون توفانِ خشمِ مردمان
می کند این کاخ را زیر وزبر، بهرام جان!
ابرِ کینِ خلق را بنگر که چون پیچد به خویش
تا ببارد شار شار وجرّوجر ، بهرام جان!
نک! نخستین قطره ها تر می کند مژگانِ ما:
می نگر، بهرام جان! خوش می نگر ، بهرام جان!
باش تا بینی که چون پیکِ نظامی نوشود
سیلِ آخوند اوژنِ آشوبگر، بهرام جان!
وآن زمان در باغِ میهن ، ریشه ی اندیشه هات
می شکوفد در درختی پرثمر، بهرام جان!
وآن درخت آرد بسی پاجوش وآن پا جوش ها
شاخه ها زایند با بس برگ و بر، بهرام جان!
برگ و برشان علم، صنعت ، فن ، هنر ، بهزیستی
وحقوقِ مطلقِ نوعِ بشر، بهرام جان!
شادی وآبادی ، آن گه مان، در آزادی ، بُوَد
پیشِ پا افتاده تر از خواب وخور، بهرام جان!
آن زمان ، باز ازفقیهان گرکسی جوید نشان،
بایدش رفتن فروتر از سقر، بهرام جان!
وآن زمان ، از رنجِ نایابی ی کارو نان، همه
می رهند این مردمانِ رنجبر، بهرام جان!
این زمان، نزدیک بینان دور بینند این همه
یا که رویاشان نماید در نظر، بهرام جان!
لیک آن را کآیینه ی جان باشد آیینِ خرد
-چون تو، ای فرزانه ی روشن نگر، بهرام جان!-
نیک بیند کاین همه از جنسِ" شاید"نیست ، بل،
"باید" است وبایدِ بی" لیک اگر" بهرام جان!
شیر را ننگ است پنهان گشتن از مشتی شغال:
نیست ات، زین رو، ز بدخواهان حذر، بهرام جان!
دشمنان داری همه از جنسِ ناپاکِ دروج:
این یک از آن و آن یک از این شان بتر، بهرام جان!
در امان می مانی از ایشان، ولی؛ کز راستی
هم زره داری وهم خود و سپر، بهرام جان!
چون به تو اندیشم ، آید یادم از اسفندیار:
آن یلِ رویین تنِ آهن جگر، بهرام جان!
حالیا، در پایگاهِ پاکجانانِ جهان،
تو بمان ، که نیست از تو پاک تر، بهرام جان!
تو بمان ، تاروز ِ پیروزی از این بیدرکجا
برگشایی سوی میهن بال وپر، بهرام جان!
من هم ، ار دیگر نباشم ، می کنم همبالِ تو
این دلِ بی خان ومانِ در بدر، بهرام جان!
دردِ بی درمانِ پیری یادم آمد ؛ ورنه من
آن نی ام که بر خود آیم مویه گر، بهرام جان!
وزپسِ پیری چه آید؟ مرگ! لیک ات غم مباد:
تو بمان سرسبز صد سالِ دگر، بهرام جان!
هیجدهم دیماه ۱٣۹۰
بیدرکجای لندن

Monday, March 5, 2012

بهرام مشیری: در کشوری که از آزادی بیان و آزادی تجمّع و تشکّل و برپای ساختن بنیادهای سیاسی و حزبی خبری نیست ، رأی دادن دارای هیچگونه ارزش و مفهومی نیست


انتخابات در ایران

نظام منحطّ و ویرانگر جمهوری اسلامی بار دیگر نمایشی مضحک بنام انتخابات را در ایران زمین برپا نموده است٠ این در حالیست که شهرهای ایران در تسخیر عوامل سرکوبگر رژیم قرار دارند و کوچکترین ندای آزادی در گلوها خفه میشود٠ رأی دادن یکی از شریفترین و مهمترین حقوق انسان است که بقول توماس پین از ضایع شدن حقوق دیگر انسانها ممانعت مینماید٠ انسان مدرن از روزگار بردگی و اطاعت کورکورانه مستبدین و احکام خدای موهوم تا به امروز راهی بس طولانی و پرمخاطره طی نموده است٠ رأی دادن جلوه مادّی حکمیّت انسان مدرن و دموکراتیک است که در فضای آزاد پس از تأمل در مشکلات جامعه و تحلیل و بررسی سیاستهای احزاب رقیب و دقّت در برنامه های پیشنهادی آنها بمنظور تغییر وضعیّت حاکم بصورت رأی در صندوق فرو می افتد٠
رأی دادن نشانه حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش است٠ در کشوری که از آزادی بیان و آزادی تجمّع و تشکّل و برپای ساختن بنیادهای سیاسی و حزبی خبری نیست ، رأی دادن دارای هیچگونه ارزش و مفهومی نیست٠ در سرزمینی که نه متعلّق به ملّت بلکه از آن امام غایب است و رهبری معنوی و سیاسی اش در دست همواست ، و ملّت مظلومش تا زمان ظهور او محکوم به تحمّل استبداد نماینده او ، یعنی ولیّ فقیه هستند ، رأی به صندوق ریختن جز تمسخر خویشتن و دهان کجی به این فرایند مدرن سیاسی چیز دیگری نیست٠ مردم ایران در دوران این رژیم ارتجاعی و سیاهکار بکرّات پای صندوقهای رأی رفتند و بارها کوشیدند که پیام خویش را در راستای تغییر وضع حاکم بگوش سلاطین حاکم برسانند امّا این کوششها جز تنگ تر ساختن حلقه طناب استبداد حاصل دیگری نداشته است٠ به گواهی تاریخ اینگونه رژیم ها به شیوه های مدنی تن به تغییر نمیدهند و همواره با قیامی فراگیر از تخت قدرت به حضیض ذلّت فرو افتاده اند٠ سرنگون باد استبداد٠
بهرام مشیری، دوّم ماه مارچ ٢٠١٢ میلادی٠٠

Monday, January 2, 2012

دعوت جمعی از بلاگرها به تحریم فعال نمایش انتخاباتی حکومت ایران

دعوت جمعی از بلاگرها به تحریم فعال نمایش انتخاباتی حکومت ایران



دیو اقتدارگرایی و مطلق طلبی حکومت ایران، که پیش از این و بی آنکه اعتقادی به جمهور مردم داشته باشد، در لباس جمهوریت رخ نهان کرده بود، در انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن چهره عیان نمود و هر چه دیوان همه دارند را یک جا به نمایش درآورد. تقلب٬ خیانت٬ قتل٬ جنایت و تجاوز را ضمیمه کودتای نظامی سرداران فربه از ثروت های نفتی نمود تا حجت را بر همگان تمام نماید که این دیوِ زنجیرپاره کرده‌ی استبداد دینی به قفس برنمی‌گردد. پیداست که پس از انتخابات ۸۸ در این شهر پرآشوب٬ سمفونیِ اصلاح آواز بی محل تاریخ ‌گذشته‌ای بود که هم خنده‌ی مردمان تلخ کام ایران را برمی انگیخت و هم قهقهه‌ی تمسخرآمیز اصحاب استبداد را. هم از این رو بود که مردم و همراهان بزرگ سبزشان دست از اصلاحاتی که صرفا در حضور انتخاباتی خلاصه میشد کشیدند و به جای آن، مسیر ایستادگی و مقاومت در برابر استبداد را برگزیدند.

اینک اما در سردترین فصل حیات سیاسی معاصر ایران، دوباره سیرک انتخاباتی جدیدی به راه افتاده است. حکومت که مشروعیت خود را از دست رفته می‌بیند به دنبال آن است که به این فضای بسته‌ی خفقان‌آور٬ به خیال خام خویش٬ گرمایی ببخشد تا برای اجرای نمایشنامه مضحک انتخابات، باز تعدادی تماشاچی و بازیگر فراهم نماید. اما کیست که نداند حکومت ایران، انتخابات را نه برای اعمال اراده مردم بلکه برای بزک کردن چهره واقعی استبدادی‌اش به نمایش می گذارد، و کیست که نداند دستاورد این سیرک انتخاباتی قرار است صندوق های از پیش پر شده ای باشند که آمارهای پیشاپیش تعیین شده‌ و دروغین ۶۳ درصدی و یا شاید هم
98.2 درصدی را به نمایش نهند؛ و محصول این صندوق ها قرار است نمایندگان گلچین شده ای باشند که به فرمان بیتِ استبداد، قیام و قعود کنند و بر فسادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر چشم بپوشند. پر واضح است که قرار نیست با این انتخابات اتفاق خاصی بیفتد جز اینکه چند روزی دستگاههای تبلیغاتی حکوت با توسل به آمارهایی دروغ مدعی حضور "حماسی" مردم شوند تا سرمه بر چشمان فساد ساختاری حکومت بکشند بلکه کمی از آب رفته را به جوی خشک مشروعیت نظام برگردانند. روشن است که در این شرایط جریان‌های اصیل سیاسی هرگز حاضر نمی شوند که بازیگر این نمایش مضحک انتخاباتی شوند و آبروی خود را هزینه گرم کردن تنور سرد این انتخابات نمایند.
انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن حجت را بر همه فعالین و گروههای سیاسی تمام نمود و نشان داد که ظرفیت اصلاح انتخاباتی نظام کاملا به اتمام رسیده و دیگر ذیل نام اصلاحات نمی توان به عرصه انتخابات بازگشت و از مردم مطالبه‌ی همراهی نمود. مردمی که به دعوت اصلاح طلبان وارد عرصه انتخابات شدند، هزینه سنگینی برای رای‌شان پرداخت نمودند. نمی توان بر آن همه کشته دادن‌ها و زندان رفتن‌ها چشم پوشید و دوباره دست در دست کسانی گذاشت که خون فرزندان این سرزمین را ریختند و در مدت دو سالی که گذشت، هیچ اقدامی برای جبران ظلم و ستمی که بر مردم روا داشتند،نکردند٬ همانگونه که در قبال جنایت‌های پیشین خویش نکردند.
ازسوی دیگر، با وجود محدودیت‌هایی همچون نظارت استصوابی، یک‌دستی و هم‌دستی مجریان و ناظران انتخاباتی، فضای بسته‌ی سیاسی کشور و عدم امکان فعالیت احزاب و روزنامه ها، امروزبرگزاری و تحقق انتخاباتی آزاد و سالم و عاری از تقلب به هیچ عنوان ممکن نیست و بر فرض محال در صورت تحقق، با وجود انسداد سیاسی حاکم در ساختار سیاسی کشور، فربه شدن نهادهای انتصابی،و در مقابل، نحیف شدن نهادهای انتخابی نظام و قدرت گرفتن بی رویه‌ی نهادهای نظامی و شکل گرفتن محفل های متعدد امنیتی و اقتصادی، عملا هیچ کاری از منتخبین مردم برنمی آید همانگونه که از دولت های هفتم و هشتم و مجلس ششم در شرایطی به مراتب بهتر برنیامد. پیداست که مسئولیت شرایط پیش آمده و پیامدهای مربوطه صرفا بر عهده حاکمیتی است که همواره در پی مهندسی انتخابات بوده و نه نیروهای دمکراسی خواهی که مطالبه اصلی شان مراجعه واقعی به صندوق های رای است اما امروز ناگزیر از تحریم انتخابات نمایشی حکومت شده اند.
لذا همانگونه که میر حسین موسوی درآخرین پیام و در آخرین فرصت از درون زندان محصورش نوشت امیدی به انتخابات و شرکت در آن نیست. و نیز، همانطور که در پیام اخیر مهدی کروبی و همچنین بیانیه ۳۹ زندانی سیاسی نیز منعکس شده است، انتخابات فرمایشی مجلس از هم اکنون محکوم به شکست است و آخرین تیر بر پیکرجمهوری اسلامی خواهد بود و از این پس، با تابوت جنازه‌ای مواجه خواهیم بود که بر دستان اقتدارگرایان سنگینی می کند و روز به روز بر تعفن و فسادش افزودهخواهد شد. در این شرایط، گروههای سیاسی یا کاندیداهای منفردی که به هر نحوی با مشارکت در انتخابات زیر این تابوت را بگیرند چیزی جز بی آبرویی برای خود به ارمغان نخواهند آورد. اما نگرانی آن جاست که این افراد بخواهند از سرمایه و اعتبار جنبش سبز، برای رسیدن به مقاصد انتخاباتی خویش هزینه نمایند. ما شدیدا نسبت به این موضوع هشدار داده و از مجموعه های فعال در قالب جنبش آزادی خواهی مردم ایران می خواهیم که با مرزبندی صریح و بیان مواضعی آشکار، مانع از به حراج گذاشته شدن سرمایه های والای این جنبش شوند.
همچنین معتقدیم که تنها عدم شرکت در انتخابات کفایت نکرده و می بایست تحریم فعالانه آن به صورت جدی و توسط نیروهای فعال در جنبش سبز دنبال شود به نحوی که عمل تحریم از سطح بیانیه ها فراتر رفته و منجر به نمود عینی در سطح جامعه شود. بدیهی است که موثرترین استراتژی پیش روی نیروهای دموکراسی طلب، مشروعیت زدایی از نمایش انتخاباتی حاکمیتی است که تن به انتخاب و رای مردم نمی دهد. مشروعیت زدایی از حاکمیت و نمایش های انتخاباتی اش نیز، بدون توسل به ابزارهای مقاومت مدنی شدنی نیست. مهمترین عامل در انتخاب روش مناسب برای مقاومت مدنی در مقابل سناریوی انتخابات، به صحنه آوردن شهروندانی است که تن به نمایش انتخاباتی حاکمیت نداده اند. گروه های فعال جنبش سبز می‌توانند با همفکری اعضای فعال، سعی در یافتن کنش هایی کم هزینه برای عینیت دادن به تجمعات مخالفان چنین انتصابات فرمایشی­ای داشته باشند. بروز بیرونی و عینیت دادن به چنین اعتراضاتی، الزاما منوط به راهپیمایی خیابانی نیست و می توان ایده های کاراتری همچون تجمع مخالفان در مکان هایی ویژه (مانند اماکن زیارتی و تفریحی) و یا راه های ابتکاری دیگری یافت تا مانع از آن شد که جمعیت وسیع تحریم کنندگان انتصابات حکومتی در آمارهای ساختگی حکومت گم شوند. دست یابی به کاراترین ایده‌ها، منوط به ایجاد فضایی است که در آن نیروهای فعال جنبش از موضع انفعالی تنها عدم شرکت در انتخابات فاصله بگیرند و به جای آن تحریم فعالانه‌ی انتخابات نمایشی و فرمایشی را در پیش گرفته و از فرصتی که احتمالا با گشایش نسبی فضای سیاسی جامعه در ایام منتهی به انتخابات بوجود می آید برای بروز کنش‌هایی عملی و موثر بهره‌ی کافی و هوشمندانه ببرند.

1- در صورت تمایل به امضا نمودن این نامه و اضافه شدن به این لیست، پس از انتشار این مطلب در وبلاگ خود، آدرس لینک مربوطه را به آدرس ahmadsaidi8808@gmail.com ایمیل نمایید.

2- اسامی وبلاگ های امضا کننده بیانیه:

2- وبلاگ افکار فردا http://myv3ewinsky.blogspot.com/
3- وبلاگ امید فردا http://omidfardadk.wordpress.com
4- وبلاگ آدام اولوشن http://evolution-adam.blogspot.com
5- وبلاگ آرام نامه http://araaamnameh.wordpress.com
6- وبلاگ آرمان سبز http://armaanesabz.blogspot.com
7- وبلاگ تهیرو http://tohirow.wordpress.com
8- وبلاگ جنبش سبز و زیبا http://sabzoziba.blogspot.com
9- وبلاگ جینگیلیمستان http://jigilimaston.blogspot.com
10- وبلاگ چه باید کرد؟ http://green-khoramdin.blogspot.com
11- وبلاگ خورشید سبز http://greensun88.blogspot.com
12- وبلاگ خیزش http://khizesh2009.blogspot.com
13- وبلاگ درویش http://darvishshirazi.persianblog.ir
14- وبلاگ رنگ سبز http://salamsabbz.blogdoon.com
15- وبلاگ ساغر http://saghhar.wordpress.com
16- وبلاگ سبزه زار http://sabzezaran.blogspot.com
17- وبلاگ سرنامه (ارژنگ هدایت) http://sarnameh.wordpress.com
18- وبلاگ سکولاریسم (ایمان خبازی) http://imankhabazi.wordpress.com
19- وبلاگ سی خرداد http://www.mehdimixer.blogspot.com
20- وبلاگ سیامک فرید http://belgiran.wordpress.com
21- وبلاگ علیرضا رضایی http://alirezarezaee1.blogspot.com
22- وبلاگ فصل آگاهی (احسان سلطانی) http://www.fasleagahi.info
23- وبلاگ کلاغ سیاه قصه های دور (ابراهیم مهتری) http://yuyop.blogfa.com
24- وبلاگ گاه نوشته های آکریم http://akarim8808.blogspot.com
25- وبلاگ گاه نوشته های آلفرد http://1freedomseeker.wordpress.com
26- وبلاگ گل گاوزبان http://golegavzaban.wordpress.com
27- وبلاگ محسن موسوی http://mohsenmousavi.blogspot.com
28- وبلاگ مخلوق http://www.makhlough.blogspot.com
29- وبلاگ مرثیه‌های خاک (آرش بهمنی) http://arashbahmani61.blogspot.com
30- وبلاگ مصائب آنا http://passionofanna.wordpress.com
31- وبلاگ ملودی http://melodi-not.blogspot.com
32- وبلاگ مهدی سحرخیز http://onlymehdi.saharkhiz.net
33- وبلاگ میرعلی سبزینه https://miralisabzineh3.wordpress.com
34- وبلاگ میزان قلم http://www.mizan2.ghalam.org
35- وبلاگ نسیم آزادی http://nasimeazadi.wordpress.com
36- وبلاگ نوشته های فرخ توازن http://www.tavazon.blogspot.com
37- وبلاگ نیا http://brabt.blogspot.com
38- وبلاگ همبستگی با زندانیان سیاسی http://www.hambastegi83.blogspot.com
39- وبلاگ وارش http://varesh-tika.blogspot.com
40- وبلاگ ورق پاره های زندان (امیر رشیدی) http://tornpapersofprison.blogspot.com
41- وبلاگ یادگاری http://illia-z.blogspot.com
42- وبلاگ 777 http://777vvvv.blogspot.com
43- وبلاگ بند 209 http://www.2vominband209.blogfa.com
44- وبلاگ آینه http://ayeneh50.blogspot.com
45- وبلاگ کابوک http://kabouk.wordpress.com

46- وبلاگ رهایی http://rahai6.blogspot.com

47- وبلاگ حقوق ایرانیان http://iranianrights.com

48- وبلاگ خورشید نشان http://khorshidneshan.blogspot.com

49- وبلاگ نگاه دوباره http://negahedobare.wordpress.com
50- وبلاگ تحریم انتخابات http://tahrimentekhabat.blogspot.com
51- وبلاگ دروغ http://doruq.blogfa.com
52- وبلاگ وصیت نامه http://vasiatnameh.com

53- وبلاگ جمعیت دمکراسی خواهان ایران http://mehdidadashzadeh.blogspot.com

54- وبلاگ هرمان http://yekmagnat.wordpress.com

55- وبلاگ سارا زرکوب http://sarazarkoob.wordpress.com/
56- جامعه وبلاگ نویسان سبز http://greenbloggercamp.wordpress.com

57- وبلاگ کاک هیوا http://www.kak-hiwa.blogspot.com/
58- وبلاگ احمد باطبی http://www.ahmadbatebi.com

59- وبلاگ اندیشه http://aandishehh.wordpress.com

60- وبلاگ پیام ایران www.saateiran.blogspot.com
61- وبلاگ اعلامیه سبز http://elamienews.wordpress.com
62- وبلاگ آرش ناجی http://2000azadi.blogspot.com
63- وبلاگ زندانی به وسعت ایران http://alvanalipour.blogsky.com/

64- وبلاگ مرکز پخش فیلتر شکن http://hpip.blogspot.com

65- وبلاگ انفجار سبز http://greenbigbang.blogspot.com

66- وبلاگ فریاد آزادی http://minoomehr.blogspot.com
67- وبلاگ مجله خبری افشاگران https://efshanews.wordpress.com
68- وبلاگ ایران سبز http://siamakraf.blogspot.com
69- وبلاگ راه سبز ایران http://rahsabziran.wordpress.com

70- وبلاگ جنبش سبز مشهد http://jsm1388.blogspot.com
71- وبلاگ حاشیه ای بر متن اصلی http://hashiehmatn.blogspot.com
72- وبلاگ ترانه های سبز http://tranehayesabz.blogspot.com

73- وبلاگ خود نوشته های یک سایکوز http://abkenari.blogspot.com
74- وبلاگ شباهنگ http://shab-ahang.blogspot.com
75- وبلاگ همایون نادری فر http://www.h-naderifar.blogspot.com

76- وبلاگ احمد نورمحمدی https://anourmohammadi.wordpress.com
77- وبلاگ ما بیشماریم http://greenvictory-2009.blogspot.com
78- وبلاگ به سوی آزادی http://freedomvatan.blogspot.com

79- وبلاگ سبز یعنی وطن http://i-sabz-yaani-watan.blogspot.com
80- وبلاگ نرگس توسلیان http://nargesstavassolian.blogspot.com
81- وبلاگ نجوای آزادی http://www.kav3h.blog.com/
82- وبلاگ بابک ق http://vubabak.blogspot.com
83- وبلاگ تفنگت را زمین بگذار http://victor-v27.blogspot.com
84- وبلاگ چه باید کرد http://ahmadnour.blogfa.com
85- وبلاگ پاییز (محمد رضا اسکندری) http://payieez.blogspot.com
86- وبلاگ خبرنگاران مستقل https://independentjournalists.wordpress.com
87- وبلاگ بمانی http://bemanni.blogspot.com
88- وبلاگ خاشاک http://khaashaak.blogspot.com

89- وبلاگ رامتین http://happalblog.blogspot.com

90- وبلاگ آزادی برای ایران(جودی) http://asghar-joudi.com

91- وبلاگ اخبار 365 روز http://my365news.com
92- وبلاگ جنبش سبز http://green7move.blogspot.com
93- وبلاگ پیام آزادی http://payameazadi.blogfa.com

94- وبلاگ شازه http://shazeh.wordpress.com

95- وبلاگ ما بنکی ها http://banaky.wordpress.com